ناتان ریف از سال 2016 در Investopedia مقالات و اخبار تخصصی درباره موضوعات مالی مانند سرمایه گذاری و تجارت، ارزهای دیجیتال، ETF و سرمایه گذاری های جایگزین می نویسد.
گوردون اسکات یک سرمایه گذار فعال و تحلیلگر فنی اوراق بهادار، آتی، فارکس و سهام پنی برای بیش از 20 سال بوده است. او یکی از اعضای هیئت بررسی مالی Investopedia و یکی از نویسندگان سرمایه گذاری برای برنده شدن است. گوردون یک تکنسین بازار خبره (CMT) است. او همچنین عضو انجمن CMT است.
تیموتی لی یک مشاور، حسابدار و مدیر مالی با مدرک MBA از USC و بیش از 15 سال تجربه در امور مالی شرکت است. تیموتی به مدیران عامل و مدیران ارشد مالی کمک کرده است تا تحلیلهای عمیقی داشته باشند و داستانهای زیبایی در پشت اعداد، نمودارها و مدلهای مالی ارائه کنند.
Investopedia / کتی کرپل
قرارداد بازخرید چیست؟
قرارداد بازخرید (ریپو) نوعی استقراض کوتاه مدت برای معامله گران اوراق بهادار دولتی است. در مورد ریپو، یک فروشنده اوراق بهادار دولتی را معمولاً به صورت یک شبه به سرمایه گذاران می فروشد و روز بعد آنها را با قیمت کمی بالاتر بازخرید می کند. آن تفاوت کوچک در قیمت، نرخ بهره ضمنی یک شبه است. ریپو معمولا برای افزایش سرمایه کوتاه مدت استفاده می شود. آنها همچنین ابزار رایج عملیات بازار باز بانک مرکزی هستند.
برای طرفی که اوراق بهادار را می فروشد و با خرید مجدد آن در آینده موافقت می کند، یک مخزن است. برای طرف طرف معامله، خرید اوراق بهادار و توافق برای فروش در آینده، یک قرارداد بازخرید معکوس است.
خوراکی های کلیدی
- قرارداد بازخرید یا "ریپو" یک قرارداد کوتاه مدت برای فروش اوراق بهادار به منظور بازخرید آنها با قیمت کمی بالاتر است.
- یکی که مخزن را می فروشد عملاً قرض می گیرد و طرف دیگر وام می دهد، زیرا به وام دهنده سود ضمنی در تفاوت قیمت ها از شروع تا خرید مجدد نسبت داده می شود.
- بنابراین، repos و repo repo برای استقراض کوتاه مدت و وام، اغلب با مدت زمان یک شبه تا 48 ساعت استفاده می شود.
- نرخ بهره ضمنی در این قراردادها به عنوان نرخ بازپرداخت شناخته می شود، که نماینده نرخ یک شبه بدون ریسک است.
توافقنامهی بازخرید
درک قراردادهای بازخرید
توافق نامه های خرید مجدد به طور کلی سرمایه گذاری های ایمن محسوب می شوند زیرا امنیت مورد نظر به عنوان وثیقه عمل می کند ، به همین دلیل بیشتر توافق نامه ها شامل اوراق خزانه ایالات متحده هستند. به عنوان یک ابزار بازار پول ، یک توافق نامه خرید مجدد به عنوان یک وام کوتاه مدت ، با حمایت وثیقه و دارای بهره ، عمل می کند. خریدار به عنوان وام دهنده کوتاه مدت عمل می کند ، در حالی که فروشنده به عنوان یک وام گیرنده کوتاه مدت عمل می کند. اوراق بهادار فروخته شده وثیقه است. بنابراین اهداف هر دو طرف ، تأمین بودجه و نقدینگی ، برآورده می شود.
توافق نامه های خرید مجدد می تواند بین احزاب مختلف صورت گیرد. فدرال رزرو برای تنظیم عرضه پول و ذخایر بانکی وارد توافق نامه های خرید مجدد می شود. افراد به طور معمول از این توافق نامه ها برای تأمین مالی خرید اوراق بهادار بدهی یا سایر سرمایه گذاری ها استفاده می کنند. توافق نامه های خرید مجدد سرمایه گذاری های کوتاه مدت است و دوره بلوغ آنها "نرخ" ، "اصطلاح" یا "تنور" نامیده می شود.
با وجود شباهت های وام های وثیقه ، Repo خریدهای واقعی است. با این حال ، از آنجا که خریدار فقط مالکیت موقت امنیت را دارد ، این توافق نامه ها اغلب به عنوان وام برای اهداف مالیاتی و حسابداری رفتار می شوند. در مورد ورشکستگی ، در بیشتر موارد ، سرمایه گذاران repo می توانند وثیقه خود را بفروشند. این یکی دیگر از تمایز بین وام های repo و وثیقه است. در مورد بیشتر وام های وثیقه ، سرمایه گذاران ورشکسته مشمول اقامت خودکار خواهند بود.
اصطلاح در مقابل توافق نامه های بازخرید باز
تفاوت عمده بین یک اصطلاح و یک بازپرداخت باز در میزان زمان بین فروش و خرید اوراق بهادار نهفته است.
repos هایی که تاریخ بلوغ مشخصی دارند (معمولاً روز یا هفته بعد) توافق نامه های خرید مجدد هستند. یک فروشنده با توافق مبنی بر اینکه آنها را با قیمت بالاتر در یک تاریخ خاص خریداری می کند ، اوراق بهادار را به طرف مقابل می فروشد. در این توافق نامه ، طرف مقابل از اوراق بهادار برای مدت زمان معامله استفاده می کند و به عنوان تفاوت بین قیمت اولیه فروش و قیمت بازپرداخت ، سود آن را کسب می کند. نرخ بهره ثابت است و بهره توسط فروشنده در سررسید پرداخت می شود. هنگامی که طرفین می دانند که چه مدت نیاز به انجام این کار دارند ، از repo اصطلاح برای سرمایه گذاری دارایی های نقدی یا مالی استفاده می شود.
یک قرارداد بازخرید باز (همچنین به عنوان بازپرداخت برحسب تقاضا شناخته می شود) به همان روش بازپرداخت مدت دار عمل می کند با این تفاوت که فروشنده و طرف مقابل با معامله بدون تعیین تاریخ سررسید موافقت می کنند. در عوض، معامله می تواند توسط هر یک از طرفین با اخطار دادن به طرف دیگر قبل از مهلت توافق شده روزانه خاتمه یابد. اگر یک مخزن باز خاتمه داده نشود، هر روز به طور خودکار تغییر می کند. سود ماهانه پرداخت می شود و نرخ بهره به صورت دوره ای با توافق دوجانبه قیمت گذاری می شود.
نرخ بهره در یک مخزن باز معمولا نزدیک به نرخ وجوه فدرال است. زمانی که طرفین نمی دانند چه مدت به این کار نیاز دارند، از مخزن باز برای سرمایه گذاری وجه نقد یا تامین مالی دارایی ها استفاده می شود. اما تقریباً همه قراردادهای باز ظرف یک یا دو سال منعقد می شوند.
اهمیت تنور
مخازن بازپرداخت با مدت زمان طولانیتر معمولاً ریسک بالاتری در نظر گرفته میشوند. در طول دوره طولانی تر، عوامل بیشتری می توانند بر اعتبار خریدار تأثیر بگذارند و نوسانات نرخ بهره احتمالاً بر ارزش دارایی خریداری شده تأثیر می گذارد.
این شبیه به عواملی است که بر نرخ بهره اوراق قرضه تأثیر می گذارد. در شرایط عادی بازار اعتبار، اوراق قرضه با مدت طولانیتر سود بالاتری به همراه دارد. خرید اوراق قرضه بلندمدت شرط هایی است که نرخ بهره در طول عمر اوراق به میزان قابل توجهی افزایش نمی یابد. در طول مدت طولانیتر، احتمال وقوع یک رویداد دنبالهدار بیشتر است و نرخهای بهره را بالاتر از محدودههای پیشبینیشده هدایت میکند. اگر یک دوره تورم بالا وجود داشته باشد، سود پرداختی برای اوراق قرضه قبل از آن دوره ارزش واقعی کمتری خواهد داشت.
همین اصل در مورد مخازن بازرگانی نیز صدق می کند. هر چه مدت بازپرداخت طولانیتر باشد، احتمال اینکه ارزش اوراق بهادار وثیقه قبل از خرید مجدد نوسان داشته باشد، بیشتر میشود و فعالیتهای تجاری بر توانایی خریدار برای انجام قرارداد تأثیر میگذارد. در واقع، ریسک اعتباری طرف مقابل، ریسک اولیه موجود در ریپو است.
مانند هر وام دیگری، بستانکار این خطر را متحمل می شود که بدهکار نتواند اصل وام را بازپرداخت کند. Repos به عنوان بدهی وثیقه ای عمل می کند که ریسک کل را کاهش می دهد. و از آنجایی که قیمت رپو از ارزش وثیقه بیشتر است، این قراردادها برای خریداران و فروشندگان سودمند هستند.
انواع قراردادهای بازخرید
سه نوع اصلی قرارداد بازخرید وجود دارد:
- متداول ترین نوع مخزن شخص ثالث است (همچنین به عنوان مخزن سه شخص شناخته می شود). در این ترتیب، یک عامل تهاتر یا بانک معاملات بین خریدار و فروشنده را انجام می دهد و از منافع هر یک محافظت می کند. اوراق بهادار را نگه میدارد و تضمین میکند که فروشنده در زمان شروع قرارداد پول نقد دریافت میکند و خریدار وجوه را به نفع فروشنده منتقل میکند و اوراق را در سررسید تحویل میدهد. بانک های تسویه کننده اولیه برای مخزن سه طرفه در ایالات متحده JPMorgan Chase و Bank of New York Mellon هستند. این نمایندگان تسویه، علاوه بر نگهداری اوراق بهادار درگیر در معامله، ارزش اوراق بهادار را نیز ارزیابی می کنند و اطمینان حاصل می کنند که حاشیه مشخصی اعمال می شود. آنها معامله را در دفاتر خود تسویه می کنند و به معامله گران در بهینه سازی وثیقه کمک می کنند. با این حال، کاری که بانکهای تسویهکننده انجام نمیدهند این است که به عنوان خواستگار عمل کنند. این نمایندگی ها برای سرمایه گذاران نقدی یا بالعکس دلال هایی پیدا نمی کنند و به عنوان دلال عمل نمی کنند. به طور معمول، بانکهای تسویهکننده، مخازن را در اوایل روز تسویه میکنند، اگرچه تاخیر در تسویه معمولاً به این معنی است که روزانه میلیاردها دلار اعتبار روزانه به معاملهگران تعلق میگیرد. این قراردادها بین 80٪ تا 90٪ از بازار قرارداد بازخرید را تشکیل می دهند که تا 9 ژوئن 2022 حدود 4. 2 تریلیون دلار را در اختیار داشت.
- در یک مخزن تحویل تخصصی، معامله نیاز به ضمانت اوراق قرضه در ابتدای قرارداد و پس از سررسید دارد. این نوع توافق چندان رایج نیست.
- در یک مخزن نگهداری شده، فروشنده برای فروش اوراق بهادار پول نقد دریافت میکند، اما آن را در یک حساب نگهبانی برای خریدار نگه میدارد. این نوع قرارداد حتی کمتر رایج است زیرا این خطر وجود دارد که فروشنده ورشکسته شود و وام گیرنده ممکن است به وثیقه دسترسی نداشته باشد.
پاهای دور و نزدیک
مانند بسیاری از نقاط دیگر دنیای مالی، قراردادهای بازخرید شامل اصطلاحاتی است که معمولاً در جاهای دیگر یافت نمی شود. یکی از رایج ترین اصطلاحات در فضای مخزن "پا" است. انواع مختلفی از پایه وجود دارد: به عنوان مثال، بخشی از معامله قرارداد بازخرید که در آن اوراق بهادار در ابتدا فروخته می شود، گاهی اوقات به عنوان "پایه شروع" نامیده می شود، در حالی که خرید مجددی که در ادامه می آید، "پایه نزدیک" است.
این اصطلاحات همچنین گاهی اوقات به ترتیب با "پای نزدیک" و "پای دور" مبادله می شوند. در مرحله نزدیک تراکنش repo، اوراق بهادار فروخته می شود. در ساق دور بازخرید می شود.
اهمیت نرخ رپو
هنگامی که بانک های مرکزی دولت اوراق بهادار را از بانک های خصوصی خریداری می کنند ، آنها این کار را با نرخ تخفیف انجام می دهند ، معروف به نرخ repo. مانند نرخ های اصلی ، نرخ repo توسط بانک های مرکزی تعیین می شود. سیستم نرخ repo به دولت ها اجازه می دهد تا با افزایش یا کاهش وجوه موجود ، عرضه پول را در اقتصادها کنترل کنند.
کاهش نرخ repo بانک ها را به فروش اوراق بهادار به دولت در ازای پول نقد ترغیب می کند. این باعث افزایش عرضه پول در دسترس اقتصاد عمومی می شود. برعکس ، با افزایش نرخ repo ، بانک های مرکزی می توانند با دلسرد کردن بانک ها از فروش مجدد این اوراق بهادار ، عرضه پول را به طور مؤثر کاهش دهند.
برای تعیین هزینه ها و مزایای واقعی توافق نامه خرید ، یک خریدار یا فروشنده علاقمند به شرکت در معامله باید سه محاسبه مختلف را در نظر بگیرد:
- پول نقد در فروش امنیتی اولیه پرداخت می شود
- پول نقد در خرید امنیت پرداخت می شود
- نرخ بهره ضمنی
پول نقد پرداخت شده در فروش امنیتی اولیه و پول نقد پرداخت شده در خرید ، به ارزش و نوع امنیت موجود در repo بستگی دارد. به عنوان مثال ، در مورد اوراق قرضه ، هر دو این مقادیر باید قیمت تمیز و ارزش بهره جمع شده برای اوراق را در نظر بگیرند.
یک محاسبه مهم در هر توافقنامه repo ، نرخ بهره ضمنی است. اگر نرخ بهره مطلوب نباشد ، توافق نامه repo ممکن است کارآمدترین راه برای دستیابی به پول نقد کوتاه مدت نباشد. فرمولی که می تواند برای محاسبه نرخ واقعی بهره مورد استفاده قرار گیرد در زیر است:
پس از محاسبه نرخ بهره واقعی ، مقایسه نرخ در برابر افراد مربوط به انواع دیگر بودجه نشان می دهد که آیا توافق نامه خرید و فروش معامله خوبی است یا خیر. به طور کلی ، به عنوان یک شکل تضمین شده از وام ، توافق نامه های خرید مجدد شرایط بهتری نسبت به توافق نامه های وام نقدی در بازار پول ارائه می دهند. از منظر یک شرکت کننده در معکوس repo ، این توافق نامه می تواند درآمد اضافی را در ذخایر اضافی نقدی نیز ایجاد کند.
خطرات repo
توافق نامه های خرید مجدد به طور کلی به عنوان ابزارهای کاهش یافته در معرض اعتبار مشاهده می شوند. بزرگترین خطر در یک repo این است که فروشنده ممکن است با خرید مجدد اوراق بهادار که در تاریخ سررسید فروخته می شود ، نتواند پایان توافق خود را حفظ کند. در این مواقع ، خریدار امنیت ممکن است امنیت را به منظور بازپرداخت نقدی که در ابتدا پرداخت کرده است ، نقدینگی کند.
چرا این یک ریسک ذاتی است ، این است که ممکن است ارزش امنیت از زمان فروش اولیه کاهش یافته باشد ، و بنابراین ممکن است خریدار را بدون چاره ای ترک کند جز اینکه امنیتی را که هرگز قصد حفظ آن را در دراز مدت نداشته باشدیا برای فروش آن برای ضرر. از طرف دیگر ، در این معامله نیز خطر وام گیرنده وجود دارد. اگر ارزش امنیت بالاتر از شرایط توافق شده افزایش یابد ، طلبکار ممکن است امنیت را به فروش نکند.
مکانیسم هایی در فضای توافق نامه خرید مجدد وجود دارد تا به کاهش این خطر کمک کند. به عنوان مثال ، بسیاری از repo ها بیش از حد به هم می خورند. در بسیاری از موارد ، اگر وثیقه ارزش داشته باشد ، یک تماس حاشیه ای می تواند از وام گیرنده بخواهد تا اوراق بهادار ارائه شده را اصلاح کند. در شرایطی که به نظر می رسد که ممکن است ارزش امنیت افزایش یابد و طلبکار ممکن است آن را به وام گیرنده نروست ، می توان از زیر نظر برای کاهش ریسک استفاده کرد.
به طور کلی ، ریسک اعتباری برای توافق نامه های خرید مجدد به عوامل بسیاری بستگی دارد ، از جمله شرایط معامله ، نقدینگی امنیت ، مشخصات همتایان درگیر و موارد دیگر.
بحران مالی و بازار repo
پس از بحران مالی سال 2008 ، سرمایه گذاران بر روی نوع خاصی از repo معروف به Repo 105 متمرکز شدند. گمانه زنی هایی وجود داشت که این repo ها در تلاش های برادران لمان برای پنهان کردن سلامت مالی رو به زوال خود که منجر به بحران شده بود ، نقش داشته اند. در سالهای بلافاصله پس از بحران ، بازار repo در ایالات متحده و خارج از کشور به طور قابل توجهی منقبض شد. با این حال ، در سالهای اخیر بهبود یافته و به رشد خود ادامه داده است.
این بحران به طور کلی مشکلات مربوط به بازار repo را نشان داد. از آن زمان ، فدرال رزرو برای تجزیه و تحلیل و کاهش خطر سیستمیک قدم برداشته است. فدرال رزرو حداقل سه حوزه نگرانی را شناسایی کرد:
- اعتماد به نفس بازار سه جانبه به اعتبار Intraday که بانکهای پاکسازی ارائه می دهند
- فقدان برنامه های مؤثر برای کمک به نقدینگی وثیقه در هنگام پیش فرض فروشنده
- کمبود شیوه های مدیریت ریسک مناسب
از اواخر سال 2008 ، فدرال رزرو و سایر تنظیم کننده ها قوانین جدیدی را برای رفع این نگرانی ها و سایر نگرانی ها تنظیم کردند. از جمله تأثیرات این مقررات ، افزایش فشار بر بانکها برای حفظ امن ترین دارایی های خود مانند خزانه داری بود. آنها انگیزه می گیرند که آنها را از طریق توافق نامه های repo وام ندهند.
بر اساس گزارش بلومبرگ، تأثیر این مقررات قابل توجه بوده است: تا اواخر سال 2008، ارزش تخمینی اوراق بهادار جهانی که به این روش وام داده شده بود، نزدیک به 4 تریلیون دلار بود. با این حال، از آن زمان تاکنون، این رقم به 2 تریلیون دلار رسیده است. علاوه بر این، فدرال رزرو به طور فزاینده ای وارد قراردادهای بازخرید (یا بازخرید معکوس) به عنوان ابزاری برای جبران نوسانات موقت در ذخایر بانکی شده است.
با این وجود، علیرغم تغییرات نظارتی در دهه گذشته، خطرات سیستماتیک برای فضای مخزن باقی مانده است. فدرال رزرو همچنان نگران نکول یک فروشنده بزرگ مخزن است که ممکن است الهام بخش فروش آتش بین صندوق های پولی باشد که می تواند بر بازار گسترده تر تأثیر منفی بگذارد. آینده فضای مخزن ممکن است مستلزم ادامه مقررات برای محدود کردن اقدامات این معاملهگران باشد، یا حتی ممکن است در نهایت شامل تغییر به سمت یک سیستم تهاتر مرکزی باشد. با این حال، در حال حاضر، قراردادهای بازخرید وسیله مهمی برای تسهیل استقراض کوتاه مدت باقی مانده است.