2
در حالی که دلار آمریکا سهم نامتناسبی از تجارت بینالمللی را به خود اختصاص میدهد، زیرمجموعه کوچکی از ارزها وجود دارد که به طور فعال در این تجارت در کنار دلار استفاده میشوند، به ویژه یورو، اما تا حدی کمتر پوند، ین ژاپن، سوئیس. فرانک و یوان چین. در برخی از جریانات تجاری دوجانبه، این ارزها به اندازه دلار نقش مهمی ایفا می کنند [نگاه کنید به شکل 1]، با تنوع قابل توجهی در استفاده از ارز در بین شرکت های منفرد حتی در صنایع با تعریف محدود. دلار و یورو بهعنوان دو ارز پیشرو در حسابداری جریانهای تجاری بینالمللی ظاهر شدهاند، با این واقعیت که بخش بزرگی از تجارت بینالمللی در میان کشورهای اروپایی انجام میشود یا یکی از کشورهای اروپایی را شامل میشود، نقش یورو افزایش یافته است. یکی از ویژگیهای متمایز ارزهای غالب این است که واحد پولی در واردات و صادرات به یک اندازه رایج است، ویژگی مشترک دلار و یورو، که همچنین با مدلهای کلان بینالمللی استاندارد که نقش بیشتری را برای بسیاری از ارزها به عهده میگیرند در تضاد است. در تجارت جهانی حضور داشته باشد. با این وجود، یک تمایز واضح بین دلار و یورو این است که دلار در بسیاری از موارد یک ارز وسیله نقلیه است که در داخل کشور واردکننده یا صادرکننده استفاده نمیشود. بنابراین، میتوان دلار را بهعنوان ارز غالب جهانی و یورو را بهعنوان ارز منطقهای غالب در نظر گرفت، همه اینها در حضور تعداد انگشت شماری از ارزهای دیگر که در جریانهای تجاری دوجانبه خاص استفاده میشوند.
وجود این ناهمگونی امکان مطالعه عوامل تعیینکننده انتخاب ارز در سطح خرد و همچنین پیامدهای این انتخاب برای انتقال نرخ ارز به قیمتها و مقادیر صادراتی در افقهای زمانی مختلف را فراهم میکند. یافتههای این تحلیلها سپس میتواند برای تحلیل خلاف واقع تغییرات در تعادل ارز در پاسخ به تغییرات بزرگ در سیستم پولی جهانی مورد استفاده قرار گیرد.
نظریه های انتخاب ارز را می توان بر اساس سه کاربرد معمولی پول طبقه بندی کرد. نظریه های مبادله متوسط تأکید می کنند که اگر کمترین هزینه معاملات را تضمین کند یا فضای را برای مبادله سود متقابل به حداکثر برساند ، یک ارز اتخاذ می شود. این تئوری ها اندازه کشور را به عنوان یک نیروی اساسی و همچنین احتمال تعادل چندگانه هماهنگی و سایر عوامل کلان اقتصادی که استفاده از ارزهای کشورهای در حال توسعه را بسیار پرهزینه می کند ، استرس می دهد ، که وجود فقط یک زیر مجموعه کوچک از ارزهای جهانی را توضیح می دهد. توجه داشته باشید که "ارز فاکتور" می تواند به ارز معامله یا ارز که در آن قیمت از پیش تعیین شده است ، مراجعه کند. این دو به طور معمول همزمان هستند ، احتمالاً نقش های یکدیگر را تقویت می کنند.
نظریه های ارزش فروشگاه ، انتخاب ارز را در صادرات با ارز تأمین مالی شرکت به عنوان بخشی از تصمیم گیری در مورد مدیریت ریسک پیوند می دهد. سرانجام ، تئوری های حسابداری واحد فرض می کنند که یک قیمت به یک ارز معین تعیین می شود و در کوتاه مدت تنظیم نمی شود ، بنابراین پایه و اساس اقتصاد باز تجزیه و تحلیل کینزی جدید را تشکیل می دهد. این چارچوبی است که هم تئوری و هم شواهد تجربی به خوبی توسعه یافته است. 4
یک بینش اصلی توسط چارلز انگل این بود که انتخاب ارز را به نرخ ارز بهینه (یا مورد نظر) منتقل کند. 5 به طور شهودی ، انتخاب ارز یک تصمیم نمایه سازی برای نرخ ارز است. بنابراین ، سعی می کند پاسخ مطلوب قیمت ها به نرخ ارز را در صورت عدم تنظیم قیمت های اسمی تقریب دهد. در نتیجه ، ثبات قیمت مورد نظر یا نرخ ارز کم ارزش ارز به ارز معینی ، از استفاده از این ارز برای پیش بینی قیمت استفاده می کند. قیمت مورد نظر ، به نوبه خود ، توسط خواص هزینه حاشیه ای و نشانه گذاری مورد نظر شرکت شکل می گیرد. در نتیجه ، عبور نرخ ارز مطلوب بستگی به شدت واردات شرکت و مکمل های استراتژیک آن در تعیین قیمت با سایر بنگاه های بازار دارد که برای شرکت های بزرگتر با سهام بازار بزرگتر قوی تر است. 6 انتخاب ارز بنگاه ها به نوبه خود پویایی قیمت ها و مقادیر را شکل می دهد ، و در نتیجه بازخورد دو طرفه بین انتخاب ارز و عبور نرخ ارز ، که به طور مشترک در تعادل تعیین می شوند.
با استفاده از دادههای دقیق بلژیکی، Amiti، Konings، و من مشاهده میکنیم که اندازه شرکت، جایگزینی برای مکملهای استراتژیک در قیمتگذاری با رقبا در بازار مقصد، و سهم هزینه ورودیهای وارداتی دو عامل کلیدی تعیینکننده انتخاب ارز هستند. شرکتهای بزرگتر و وارداتبرتر به احتمال زیاد از قیمتگذاری بر مبنای یورو منحرف میشوند و قیمتگذاری ارز خارجی را برای صادرات انتخاب میکنند. شکل 2 این الگو را با نمایش یک شیب تند در استفاده از ارزها در شرکت های با اندازه های مختلف نشان می دهد. صادرکنندگان کوچکتر بلژیکی تقریباً به طور انحصاری از یورو در صادرات خود در اتحادیه اروپا استفاده می کنند. در مقابل، صادرکنندگان بزرگتر از دلار استفاده میکنند و بزرگترین شرکتها گهگاه به ارز مقصد قیمتگذاری میکنند. علاوه بر این، شرکتهایی که بیشتر به نهادههای وارداتی متکی هستند، بهویژه آنهایی که به دلار صورتحساب میشوند، احتمالاً دلار را در قیمتگذاری صادراتی استفاده میکنند، در حالی که شرکتهای بزرگتر به احتمال زیاد ارز مقصد را انتخاب میکنند. شرکتهای دارای مالکیت فرامرزی، که مسلماً برای مشارکت خود در زنجیرههای ارزش جهانی نقش دارند، به احتمال زیاد به دلار فاکتور میدهند. ما همچنین شواهد مستقیمی از مکملهای استراتژیک در انتخاب ارز ارائه میدهیم که به موجب آن ارز مورد استفاده رقبای شرکت تأثیر زیادی بر انتخاب ارز خود شرکت دارد.
انتخاب ارز یک شرکت تعیین کننده اصلی عبور نرخ ارز به قیمت ها و مقادیر است. ادبیات بزرگ نشان داده است که نرخ ارز از طریق قیمت مقصد در هنگام صادرات به ارز خارجی ناقص است. با این حال ، اثبات اینکه آیا اثرات چسبندگی قیمت ارز خارجی به دو دلیل چالش برانگیز است. اول ، این رابطه می تواند با مخدوش کننده متغیرهای کلان اقتصادی هدایت شود ، به موجب آن نرخ ارز با شوک های کلان اقتصادی ، (به عنوان مثال ، یک بحران مالی جهانی) که همچنین بر قیمت ها و مقادیر کالاهای معامله شده تأثیر می گذارد ، انجام می شود. دوم ، این رابطه می تواند به دلیل انتخاب باشد ، جایی که خصوصیات بنگاه خاص به طور همزمان انتخاب ارز بنگاه و نرخ ارز از طریق قیمت و مقادیر آن را تعیین می کند. با مقایسه بنگاهها با خصوصیات مشابه که به دلایل خاص و خاص قیمت در ارزهای مختلف را انتخاب می کنند ، ما می توانیم تأثیر انتخاب ارز بنگاه را در گذرگاه جدا کنیم و کنترل اثرات انتخاب را کنترل کنیم. علاوه بر این ، استنتاج ما بر اساس پاسخ دیفرانسیل بنگاهها به همان شوکهای نرخ ارز در همان محیط تعادل است ، بنابراین به استثنای تغییر و تحول کلان اقتصادی است.
ما می دانیم که اثرات مستقیم چسبندگی قیمت ارز خارجی حتی فراتر از یک افق یک ساله بزرگ و قابل توجه است و در دراز مدت به آرامی از بین می رود. به طور خاص ، صادرکنندگان کوچک بلژیکی که در معرض ورودی های خارجی قرار ندارند که صادرات آنها در یورو قیمت کامل از طریق نرخ ارز تخلیه یورو را به قیمت مقصد در همه افق ها نشان می دهد ، و نسبت به نرخ ارز شروع دلار بی حس می شوند. در مقابل ، بنگاههای بزرگ با شدت ورودی خارجی بالا از نرخ ارز یورو به طور قابل توجهی پایین تر و عبور مثبت از نرخ ارز دلار به قیمت مقصد دارند. بنگاه هایی که صادرات خود را به ارز خارجی ، چه مقصد و چه غالب ، قیمت گذاری می کنند ، از طریق نرخ ارز بسیار پایین تر از نرخ ارز یورو ، به ویژه در کوتاه مدت ، با این فاصله به آرامی با گذشت زمان کاهش می یابد. علاوه بر این ، بنگاه هایی که قیمت آن به دلار می شوند ، در کوتاه مدت ، نرخ ارز دلار را به قیمت مقصد می رسانند ، که به تدریج با گذشت زمان نیز پوسیده می شود. ما این را در صفحه سمت چپ شکل 3 نشان می دهیم.
قابلیت ارتجاعی.
این نتایج پیامدهای کلان اقتصادی گسترده ای دارند. آنها به ویژه بر نیروهایی تأکید میکنند که در حال حاضر نقش مسلط دلار را در تجارت جهانی قفل کردهاند، اما ممکن است در نهایت منجر به از بین رفتن دلار و جایگزینی آن با واحد پول واحد یا سبدی از ارزها شود. یک احتمال این است که دلار آمریکا موقعیت خود را به عنوان ارز غالب جهانی تقویت کند. این می تواند با جهانی شدن بیشتر تولید و اتکای شدیدتر به زنجیره های ارزش جهانی اتفاق بیفتد. نتایج ما نشان میدهد که سرمایهگذاری مستقیم خارجی فرامرزی - یک نماینده برای زنجیرههای ارزش جهانی - با صورتحسابهای ارزی دلار آمریکا بیشتر همراه است. این امر باعث می شود نرخ ارز به عنوان عوامل تعیین کننده قیمت های نسبی و تغییر مخارج در زنجیره تامین جهانی کمتر مرتبط باشد. در مقابل، تکه تکه شدن و بومیسازی زنجیرههای تولید، که ممکن است در واکنش به یک شوک همهگیر جهانی اتفاق بیفتد، میتواند این روند را معکوس کند و انتقال به تعادل چند ارزی را با تجارت منطقهای فشردهتر و موانع بزرگتر برای تجارت بین منطقهای سرعت بخشد. این به نوبه خود، ممکن است نقش تغییر مخارج حرکت دوجانبه نرخ ارز را افزایش دهد.
از سوی دیگر، تغییر در سیاستهای تثبیت نرخ ارز در شرکای تجاری اصلی، مانند چین، میتواند باعث تغییر بلندمدت در محیط تعادل شود. اگر چین آزادانه نرخ ارز خود را شناور کند و صادرکنندگان چینی را تشویق کند تا قیمتهای فشردهتری بر حسب رنمینبی داشته باشند، در آن صورت محیط تعادل برای شرکتهای صادرکننده در سراسر جهان تغییر میکند. به ویژه، این امر هم پویایی قیمت ها در بازارهای نهاده و هم محیط رقابتی در بازارهای خروجی را در بسیاری از صنایع تغییر می دهد. همانطور که نتایج ما نشان میدهد، ارزی که واردات یک شرکت با آن صورتحساب میشود و ارزی که قیمت رقبای آن در آن صورت میگیرد، تعیینکنندههای کلیدی انتخاب ارز یک شرکت صادرکننده هستند، و از این رو این تغییر میتواند الگوهای بهینه صورتحساب را برای شرکتهای صادرکننده بهطور چشمگیری تغییر دهد. این به نوبه خود، ممکن است مقامات پولی در سراسر جهان را به تعدیل بیشتر لنگر اسمی و تنظیم مجدد سیاست های مدیریت نرخ ارز خود سوق دهد و تعادل در سیستم پولی بین المللی را بیشتر تغییر دهد.