هدف استراتژی واضح است - تصمیم گیری های سرمایه گذاری که منجر به ارزش سهامدار بیشتر شود. اما وقتی صحبت از تاکتیکی به آن هدف می رسد ، همه چیز فازی می شود. در بازارهای بی ثبات ، جایی که قیمت ها و تقاضا همیشه در جریان است ، پیش بینی اینکه چگونه یک سرمایه گذاری خاص در نهایت بر ارزش یک شرکت تأثیر می گذارد ، دشوار است. مدیران ارشد زمان زیادی را صرف ساخت تصمیمات خود ، ردیابی پیامدهای احتمالی ، اختصاص احتمالات و ارزیابی ریسک می کنند. با این حال ، به ندرت ، همه در مورد چگونگی انجام یک سرمایه گذاری موافق هستند. مدیران مختلف تجربیات مختلفی را ترسیم می کنند و دیدگاه های مختلفی دارند که آنها را به نتیجه گیری های مختلف سوق می دهد. مرتب کردن پاسخ های صحیح آنها دشوار است.
در حقیقت ، فقط یک پاسخ درست وجود دارد: پاسخ بازارهای مالی. بازارها داور نهایی ارزش یک سرمایه گذاری هستند و بازارها در محاسبه تأثیر عدم اطمینان بر ارزش ماهر هستند. با استفاده از رشته بازارها ، مدیران می توانند از تصمیم گیری های مهم در مورد قضاوت های ذهنی درباره آینده خودداری کنند. آنها می توانند اقدامات عینی ارزش بازار را تحت عدم اطمینان در انتخاب های استراتژیک خود قرار دهند.
چه زمانی یک تصمیم نظم و انضباط می شود؟از نظر ما نظم و انضباط ، سه مؤلفه دارد:
- این تصمیم از نظر گزینه هایی که ایجاد می کند ، ساختار یافته یا قاب بندی شده است.
- کلیه اطلاعات مربوط به ارزش و ریسک موجود در بازارهای مالی در نظر گرفته شده است.
- معاملات بازار مالی برای به دست آوردن گزینه ها یا در غیر این صورت ریسک هر زمان که از نظر اقتصادی توجیه شود ، استفاده می شود.
استفاده از نظم و انضباط در بازار نحوه تصمیم گیری مدیران را تغییر می دهد و این تصمیمات را تغییر می دهد. صنعت نفت را در نظر بگیرید. شرکت های نفتی امروز نسبت به چند سال پیش به مراتب بیشتر از اکتشافات ارزش بیشتری دارند. آنها پیشنهادات بالاتری را برای دستگاه های ناشناخته ارائه می دهند ، ابتکارات اکتشافی بیشتری را آغاز می کنند و قبل از ترک ابتکار ، بیشتر صبر می کنند. چرا؟تصمیمات سرمایه گذاری آنها نظم و انضباط یافته است.
اول ، شرکت های نفتی اکنون می بینند که اکتشاف گزینه هایی را ایجاد می کند. اگر یک پروژه اکتشاف موفقیت آمیز باشد ، یک شرکت گزینه ای برای حفاری چاه ها و پمپ روغن دارد. اگر این پروژه از بین نرود ، شرکت گزینه ای برای متوقف کردن توسعه و کاهش ضرر و زیان خود دارد. گزینه ها ارزش پروژه اکتشاف را افزایش می دهند زیرا آنها ضمن کاهش ضررهای احتمالی ، از افزایش بالقوه سرمایه گذاری محافظت می کنند.
دوم، شرکتهای نفتی از اطلاعات بازارهای مالی برای اندازهگیری ارزش گزینههای واقعی استفاده میکنند. پروژه اکتشاف میدان نفتی، به هر حال، بسیار شبیه به قرارداد فراخوانی نفت است: هر دو با هزینه مشخص، حق دریافت نفت را در نقطه ای از جاده فراهم می کنند. بنابراین، قیمت گزینه مالی، چیزهای زیادی در مورد ارزش گزینه واقعی می گوید.
سوم، شرکتهای نفتی اوراق بهادار مرتبط با نفت را میخرند و میفروشند تا ریسکهای قیمتی ذاتی در اکتشاف نفت را کاهش دهند. آنها می دانند که گاهی اوقات خرید یک گزینه مالی ارزان تر از یک گزینه واقعی است.
با استفاده از تکنیک ها، معیارها و اطلاعات بازارهای مالی، مدیران می توانند شکاف بین استراتژی و ارزش سهامداران را ببندند.
همه نوع کسب و کار این فرصت را دارند که از شرکت های نفتی پیروی کنند. با استفاده از تکنیک ها، معیارها و اطلاعات بازارهای مالی، آنها می توانند تصمیمات سرمایه گذاری خود را منضبط کنند و آنها را با تصمیمات سرمایه گذاری بازارها هماهنگ کنند. آنها می توانند شکاف بین استراتژی و ارزش سهامداران را کاهش دهند.
کشف گزینه های واقعی
اتخاذ یک رویکرد مبتنی بر گزینه ها صرفاً موضوع استفاده از مجموعه جدیدی از معادلات و مدل های ارزش گذاری نیست. این نیاز به روش جدیدی برای چارچوب بندی تصمیمات استراتژیک دارد. این سوال کمتر می شود که با حرکت از نقطه A به نقطه B چه چیزی به دست خواهیم آورد؟و بیشتر، اگر مسیر را از نقطه A به نقطه B شروع کنیم، چه گزینه هایی برای ما باز می شود و با داشتن آن گزینه ها چه چیزی به دست خواهیم آورد؟پس اولین گام در جهت گیری مجدد تفکر استراتژیک، شناسایی گزینه های واقعی است که در تصمیم گیری های سرمایه گذاری وجود دارد.
کشف گزینه های واقعی می تواند سخت باشد. برخلاف گزینههای مالی، گزینههای واقعی دقیقاً تعریف یا بستهبندی نشدهاند. اما آنها تقریباً در هر تصمیم تجاری وجود دارند و تمایل دارند تعداد محدودی از اشکال را به خود بگیرند. با درک این اشکال، مدیران می توانند بهتر بتوانند گزینه ها را در تصمیم گیری های خود تشخیص دهند. در زیر نمونه های فرضی رایج ترین انواع گزینه های واقعی آورده شده است:
گزینه های زمان بندی
فروش بستنی کم چرب در حال افزایش است. کارخانه خامهسازی گاو سالم که با ظرفیت کامل کار میکند، در حال بررسی این است که آیا کارخانه خود را گسترش دهد یا خیر. راه اندازی این توسعه مستلزم یک سرمایه گذاری اولیه بزرگ است و مدیران شرکت نمی توانند مطمئن باشند که رونق فروش ادامه خواهد داشت. آنها این گزینه را دارند که سرمایه گذاری را تا زمانی که در مورد قدرت تقاضا بیشتر بدانند به تاخیر بیاندازند. ممکن است ریسکی که با انتظار برای سرمایه گذاری از آن اجتناب می شود، ارزش بیشتری نسبت به فروش هایی داشته باشد که ممکن است با به تعویق انداختن ساخت و ساز از بین برود.
گزینه های رشد
Friend-to-Friend، شرکتی که لوازم آرایشی را از طریق شبکه ای از فروشندگان مستقل به فروش می رساند، در تلاش است تصمیم بگیرد که آیا وارد بازار وسیع چین شود یا خیر. سرمایه گذاری اولیه برای ایجاد یک سازمان تولید و فروش بزرگ خواهد بود، اما ممکن است به فرصتی برای فروش طیف وسیعی از محصولات از طریق یک شبکه فروش مستقر منجر شود. بنابراین، سرمایه گذاری گزینه های رشدی را ایجاد می کند که ارزشی بالاتر و فراتر از بازده تولید شده توسط عملیات اولیه دارند.
گزینه های مرحله بندی
تیم مدیریت ارشد در بین المللی ویجت در حال بررسی پیشنهادی از سوی معاون ارشد عملیات برای نصب یک سیستم تولید جدید است. این پیشنهاد مستلزم عرضه کامل و چند میلیون دلاری در تمام کارخانه ها طی دو سال آینده است. اما مزایای تجاری این پروژه همچنان نامشخص است. این شرکت این امکان را دارد که در سیستم جدید بهجای یکباره سرمایهگذاری به صورت مرحلهای انجام دهد. پایان هر مرحله به نوبه خود گزینه های بیشتری را برای ادامه، به تاخیر انداختن یا کنار گذاشتن تلاش ارائه می دهد. همه این گزینه ها به پروژه پیشنهادی ارزش افزوده می دهند.
گزینه های خروج
علوم مولکولی یک پتنت برای یک محصول شیمیایی جدید امیدوارکننده دارد، اما نگران اندازه فرصت بازار است و مطمئن نیست که آیا فرآیند تولید با مقررات دولتی در مورد مواد شیمیایی سمی مطابقت خواهد داشت یا خیر. اگر شرکت تلاشی را برای تجاریسازی محصول آغاز کند، در صورت عدم تحقق تقاضا یا اگر مسئولیت زیستمحیطی بیش از حد بزرگ به نظر برسد، همچنان این گزینه را خواهد داشت که پروژه را رها کند. گزینه خروج ارزش پروژه را افزایش می دهد زیرا اندازه سرمایه گذاری در معرض خطر را کاهش می دهد.
گزینه های انعطاف پذیری
Cell ، Incorporated باید تصمیم بگیرد که چگونه بهترین تلفن همراه خود را تولید کند. تقاضا برای محصول جدید نامشخص است ، اگرچه پیش بینی ها نشان می دهد که فروش در دو قاره گسترش خواهد یافت. یک تجزیه و تحلیل تولید سنتی نشان می دهد که یک گیاه واحد برای ساخت و بهره برداری از دو گیاه در دو قاره بسیار ارزان تر خواهد بود. اما این تجزیه و تحلیل نمی تواند گزینه انعطاف پذیری را که با ایجاد دو گیاه ایجاد می شود ، در نظر بگیرد - گزینه تغییر تولید از قاره به قاره در پاسخ به تغییر تقاضا ، نرخ ارز یا هزینه های تولید. اگر مقدار این گزینه از هزینه صرفه جویی در ساخت فقط یک گیاه بیشتر باشد ، سلول باید در دو گیاه سرمایه گذاری کرده و ظرفیت اضافی را نیز داشته باشد.
گزینه های عملیاتی
نرم افزار Bright Light مدتهاست که با سایر شرکت ها برای تولید و بسته بندی CD-ROM های خود قرارداد بسته است. با این حال ، فروش آن در سالهای اخیر به سرعت رشد کرده است ، و اکنون این شرکت در تلاش است تا تصمیم بگیرد که آیا ساخت کارخانه خود را منطقی می کند یا خیر. اگر پیش برود ، تعدادی از گزینه های عملیاتی را به دست می آورد. به عنوان مثال ، این گزینه برای خاموش کردن عملیات در مواقع تقاضای ضعیف و گزینه اجرای تغییرات اضافی در مواقع تقاضای زیاد است. مقدار این گزینه ها به مقدار گیاه می افزاید.
گزینه های یادگیری.
Hollywood Partners قصد دارد سه فیلم را در میان فصل کریسمس منتشر کند. قبل از باز شدن فیلم ها ، مدیران استودیو نمی توانند بگویند کدام یک بزرگترین ضربه خواهد بود ، بنابراین آنها نمی توانند مطمئن باشند که چگونه می توانند دلار بازاریابی و تبلیغات خود را اختصاص دهند. اما آنها گزینه یادگیری مهمی دارند. آنها می توانند هر فیلم را در تعداد محدودی از صفحه نمایش در شهرهای منتخب منتشر کنند و سپس برنامه های بازاریابی خود را بر اساس آنچه یاد می گیرند اصلاح کنند. به عنوان مثال ، آنها می توانند محبوب ترین فیلم در سراسر کشور را از بین ببرند و ضمن قرار دادن فیلم های دیگر در اکران محدود ، بودجه تبلیغاتی بزرگی به آن بدهند.
این فهرست گویا است، اما روشی را که گزینهها در واقع در دنیای واقعی رخ میدهند، منعکس نمیکند. یک گزینه به ندرت در انزوا ایجاد می شود. معمولاً به عنوان بخشی از یک بسته نرم افزاری پیچیده می آید. برای مثال، در تصمیمگیری برای ساخت یک کارخانه جدید، یک شرکت باید ارزش گزینههای زمانبندی اولیه و مرحلهبندی را بسنجید، اما همچنین باید به گزینههای رشد، بهرهبرداری و خروجی که کارخانه ایجاد میکند نگاه کند. علاوه بر این، یک گزینه می تواند اشکال مختلفی داشته باشد. به عنوان مثال، یک گزینه عملیاتی ممکن است منجر به افزایش درآمد شود و بنابراین ممکن است به عنوان یک گزینه رشد نیز در نظر گرفته شود. بسیاری از چالشها در اتخاذ رویکرد گزینهها به استراتژی در شناسایی مجموعه کاملی از گزینههای موجود، جدا کردن آنها از یکدیگر و تصمیمگیری با ارزشترین آنها نهفته است.
هنگامی که تصمیم خود را بر اساس گزینه های واقعی تنظیم کردید، می توانید برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز برای ارزیابی آن گزینه ها به بازارها نگاه کنید. در اندیشیدن به نحوه اعمال اطلاعات از بازارهای مالی در یک تصمیم استراتژیک پیچیده، متوجه می شویم که فکر کردن به فاصله تصمیم از بازار مفید است. به نظر میرسد برخی تصمیمها بسیار نزدیک به بازار هستند - یک پیوند واضح و محکم بین گزینههای واقعی و اوراق بهادار مالی موجود وجود دارد. برای مثال، شرکتهای نفتی با دیدن اینکه چگونه ارزش قراردادهای اختیار نفت منعکسکننده ارزش گزینههای اکتشاف خودشان است، مشکلی ندارند. به نظر می رسد سایر تصمیمات دور از بازار باشد - گزینه های مالی موجود به وضوح با گزینه های واقعی مشابه نیستند. مدیران برخی از شرکت ها ممکن است تصور کنند که چون تصمیمات آنها از بازارها دور به نظر می رسد، نمی توانند چیزهای زیادی از رویکرد گزینه های واقعی بیاموزند. اما، در واقع، با تبدیل شدن به ریسک های بیشتر و بیشتر، مرز گزینه های واقعی به طور پیوسته در حال گسترش است. امروزه، بازارهای مالی می توانند به روشن شدن بیشتر تصمیمات استراتژیک کمک کنند.
اعمال نظم و انضباط
بیایید با نگاهی به سه نمونه فرضی ، بررسی کنیم که چگونه سه نوع تصمیمات بسیار متفاوت توسط بازارهای مالی می توانند نظم و انضباط داشته باشند. ما با وضعیتی شروع خواهیم کرد که نسبتاً نزدیک به بازارها باشد: ساختن یک کارخانه تولیدی که مواد و محصولات خام و محصولات آن هر دو در بازار آتی معامله می شوند. دومین وضعیتی که به آن خواهیم نگاه خواهیم کرد کمی از بازارها فاصله دارد: راه اندازی یک شرکت نوپا که مشابه سایر شرکت های معامله شده عمومی است. سرانجام ، ما بررسی خواهیم کرد که چه چیزی ممکن است به نظر می رسد سرمایه گذاری داخلی متمرکز است ، به نظر می رسد که به نظر می رسد ارتباط چندانی با بازارها ندارد: ارتقاء یک سیستم اطلاعاتی. ما نشان خواهیم داد که ، حتی وقتی به نظر می رسد یک تصمیم از بازارهای مالی فاصله دارد ، می تواند توسط بازارها انضباط یابد.(به نمایشگاه "مرزهای واقعی" مراجعه کنید.)
مرزهای واقعی
در مورد تصمیمات خاص تجاری چقدر قابل استفاده است؟این بستگی به پیچیدگی تصمیم و فاصله آن از بازارها دارد. ارزیابی تصمیمات ساده ای که نزدیک به بازارها هستند-یعنی در جایی که بین گزینه های واقعی و گزینه های مالی موجود موازی نزدیک وجود دارد-اغلب با استفاده از فرمول های قیمت گذاری استاندارد مانند معادله سیاه اسکول ها می توان انجام شد. با افزایش پیچیدگی و فاصله ، مدلهای ارزیابی سفارشی ضروری می شوند. در بعضی از مواقع-که ما آن را مرزهای واقعی می نامیم-حکایات آنقدر پیچیده و دور می شوند که ارزیابی با ابزارهای موجود غیرقابل عملی می شود.
در این نمایشگاه ، ما سه مورد مورد بررسی در این مقاله را با توجه به پیچیدگی و فاصله آنها ترسیم می کنیم. تصمیم شیکاگو سویا نزدیک به بازارهای مالی است - این کالاها را به طور معمول معامله می کند - و نسبتاً ساده است ، بنابراین ارزیابی گزینه ها به یک مدل نسبتاً ساده نیاز دارد. تصمیماتی که توسط Portlandia ale و به ویژه وام های کشورهای شرقی با آن روبرو است بسیار بیشتر از بازار است. آنها به مدل های بسیار سفارشی تر نیاز دارند.
با ظهور بازارهای جدید ، مرز رویکردهای واقعی همچنان به بیرون گسترش می یابد. بسیاری از گزینه های واقعی که چند سال پیش برای ارزش گذاری عینی غیرممکن بودند ، اکنون می توانند با درجه بالایی از نظم و انضباط ارزش داشته باشند.
آیا باید یک گیاه جدید بسازیم؟
پردازش سویا شیکاگو دارای قراردادهای قیمت بلند مدت برای خرید محصولات زراعی از چندین کشاورز است. هر ساله می داند قیمتی که برای لوبیا پرداخت می کند اما مقدار آن برای خرید نیست. با قضاوت در مورد آب و هوا ، برداشت امسال به نظر می رسد که یک محصول سپر خواهد بود و به احتمال زیاد سویا شیکاگو مجبور است با حجم غیرمعمول زیادی از لوبیا تحویل بگیرد. این شرکت برای پردازش لوبیا یا ذخیره ظرفیت از پردازنده دیگر باید تصمیم بگیرد که آیا یک کارخانه جدید بسازد.
از آنجا که مدیران شیکاگو سویا از طریق تصمیم فکر می کنند ، آنها می دانند که ساختن یک کارخانه پردازش جدید تعدادی از گزینه های عملیاتی را ایجاد می کند. یکی از ارزشمندترین گزینه برای خاموش کردن موقتاً گیاه است - و بنابراین هزینه های عملیاتی قابل توجهی را صرفه جویی می کند - زمان کمبود عرضه. گزینه خاموش شدن یا مات بال ، دارای ارزش است زیرا خطر را کاهش می دهد و انعطاف پذیری شیکاگو را در هنگام پاسخ به عدم قطعیت های تجارت خود فراهم می کند. برای سنجش دقیق ارزش کلی کارخانه ، شرکت باید ارزش گزینه mothballing و همچنین ارزش سایر گزینه های خود را به دست آورد.
با نگاه به بازارهای مالی ، شیکاگو سویا می تواند اطلاعاتی را که باید از طریق ارزش گزینه های خود فکر کند و به بهترین تصمیم برسد ، جمع آوری کند. تفاوت بین قیمت لکه سویا و قیمت لکه روغن سویا - آنچه که به آن Crush گسترش می یابد - به عنوان مثال ، در مورد ارزش بازار ظرفیت پردازش بسیار زیاد است. هنگامی که این گسترش بزرگ است ، گیاهان کم کارآمد به بازار کشیده می شوند ، اما وقتی گسترش می یابد ، گیاهان کم کارآمد سود می شوند و خاموش می شوند. گسترش خرد ، به عبارت دیگر ، بازده کارآیی پردازنده فعال کم کار را نشان می دهد.
علاوه بر بازار نقدی، یک بازار آتی نه تنها برای حبوبات و روغن، بلکه برای اسپرد خرد نیز وجود دارد. قیمت این قراردادها پیش بینی بازار از مسیری است که قیمت ها در آینده طی خواهند کرد. با نگاهی به قیمتهای آتی، این شرکت میتواند ببیند که آیا میتواند دانهها را در زمان برداشت به طور موثر پردازش کند. مهمتر از آن، بینش در مورد ارزش طولانی مدت کارخانه جدید به دست می آید. نگاه کردن به طیف وسیعی از معاملات آتی پراکنده برای تاریخهای تحویل متوالی میتواند به شرکت بگوید که کارخانهاش به چه سطوحی از کارایی پردازش نیاز دارد تا در نقاط مختلف آینده سودآور باشد. شیکاگو سویا میتواند از این اطلاعات برای پیشبینی زمانی که تعطیل کردن کارخانه جدیدش منطقی اقتصادی و رقابتی است و تعیین تأثیر این تعطیلیها بر سودآوری کلی کارخانه استفاده کند. بنابراین معیاری عینی از ارزش گزینه ی گلوله به دست می آورد.
اما این همه چیز نیست. از آنجایی که تعطیل کردن و بازگشایی یک کارخانه هزینه بر است، تصمیمات موتبال نباید صرفاً بر اساس گسترش خرد فعلی یا پیش بینی شده گرفته شود. با بررسی نوسانات قراردادهای آتی برای اسپرد خرد، شرکت می تواند اطلاعاتی در مورد عدم قطعیت پیش بینی قیمت ها به دست آورد. به عنوان مثال، اگر اسپرد بسیار فرار باشد، ممکن است شرکت بخواهد کارخانه خود را تعطیل کند، حتی زمانی که اسپرد به حدی کاهش یابد که کارخانه سودآور نباشد. این احتمال که به زودی گسترش ممکن است گسترش یابد - و ممکن است کارخانه دوباره سودآور شود - دلیل بر تاخیر در تحمیل هزینه های تعطیلی است. بنابراین، با نگاهی به نوسانات گسترش له، سویای شیکاگو درک دقیق تری از ارزش گزینه ی گل پرده خود و به طور کلی گیاه جدید به دست می آورد.
اطلاعات به دست آمده از بازارهای مالی فقط برای ارزیابی سرمایه گذاری ها و ترسیم استراتژی مفید نیست. همچنین می تواند برای تصمیم گیری های عملیاتی تاکتیکی اعمال شود. به عنوان مثال، تجزیه و تحلیل سویای شیکاگو از گسترش خرد و نوسانات آن، نقاط ماشه ای عینی را برای تعطیلی و بازگشایی کارخانه های فرآوری آن نشان داد. در اتخاذ چنین تصمیمات عملیاتی، شرکت اکنون می تواند نه تنها قیمت های فعلی و مورد انتظار آتی حبوبات و روغن، بلکه نوسانات این قیمت ها را نیز در نظر بگیرد. از آنجایی که نقاط ماشه ای از اوراق بهادار معامله شده به دست می آیند، آنها عملیات کارخانه را با بازارها همسو می کنند و تضمین می کنند که به گونه ای عمل می کند که ارزش سهامداران را به حداکثر برساند.
اگر معلوم شود که یک سرمایه گذاری در یک کارخانه جدید از نظر اقتصادی توجیه نشده است ، اطلاعات بازار می تواند به شیکاگو سویا کمک کند تا در مورد گزینه های خود برای رزرو ظرفیت در یک پردازنده دیگر ، به روش منضبط فکر کند. با نگاهی به آینده های خرد شده ، می تواند قیمت بازار را برای ظرفیت در زمانی که سویا شیکاگو به آن نیاز دارد استنباط کند ، بنابراین به این شرکت معیار عینی برای ارزیابی شرایط هر قراردادی که ممکن است ارائه شود ، می دهد. بسته به آنچه از بازارها یاد می گیرد ، سویا شیکاگو ممکن است بخواهد گزینه های مختلف قراردادی را کشف کند. به عنوان مثال ، این ممکن است بخواهد بدون توجه به اندازه برداشت ، ظرفیت رزرو شده را در اختیار بگیرد. یا ممکن است بخواهد گزینه ای را در مورد ظرفیت مذاکره کند ، و اکنون مبلغ کمی را برای این فرصت برای حفظ انعطاف پذیری در زمان برداشت پرداخت می کند. همچنین ممکن است تصمیم بگیرد که با فروش قراردادهای آتی بر روی لوبیا دریافتی ، برخی از ریسک خود را تغییر دهد.
حال به این فکر کنید که چگونه شیکاگو سویا بدون یک روند تصمیم گیری نظم و انضباط کار می کند. اول ، این پیش بینی های خصوصی از قیمت ها را توسعه می دهد ، و اطلاعات موجود در اوراق بهادار بازار را نادیده می گیرد. دوم ، از ارزش گزینه های عملیاتی که کارخانه جدید ارائه می دهد غافل می شود و باعث می شود ارزش سرمایه گذاری در ظرفیت اضافی را دست کم ارزیابی کند. سوم ، این سناریوها را در مورد برداشت محصول - محصول باری ، محصول متوسط ، محصول کوچک - ایجاد می کند و سپس احتمالات ذهنی را به آنها اختصاص می دهد. چنین سناریوهایی ارزش انعطاف پذیری را برجسته می کند ، اما آنها همچنین می توانند به نقاط محرک ذهنی منجر شوند. این شرکت ممکن است یک گیاه را خیلی طولانی باز نگه دارد و هنگامی که گسترش خرد برای سودآوری بسیار باریک است ، کار می کند. یا ممکن است یک گیاه را خیلی طولانی بسته و سود خود را از دست بدهد. سرانجام ، تجزیه و تحلیل های سنتی تمایل دارند که صرفاً بر ظرفیت بدنی متمرکز شوند و از پتانسیل دستیابی به گزینه ها از طریق قراردادها غافل می شوند. نظم و انضباط بازار مستلزم آن است که هر زمان که ارزان تر از یک گزینه واقعی یکسان باشد ، از گزینه قراردادی استفاده شود.
آیا باید یک شرکت جدید راه اندازی کنیم؟
Portlandia Ale تنها به عنوان رویای دو استاد جوان آبجو وجود دارد که مشتاق هستند برای خود وارد تجارت شوند. برای تحقق رویای خود، این دو فوراً به 4 میلیون دلار برای شروع توسعه و تولید محصول، 12 میلیون دلار دیگر در دو سال برای تلاش بازاریابی مورد نیاز برای عرضه محصولات و 3 میلیون دلار نهایی در سه سال برای تکمیل نیاز دارند. یک سیستم توزیعکارآفرینان با وجود عدم اطمینان قابل توجه در مورد ارزش فرصت بازاری که به دنبال آن هستند، بسیار خوش بین هستند. سوال کلیدی پیش روی آنها و سرمایه گذاران بالقوه آنها این است: آیا Portlandia Ale یک فرصت تجاری مناسب است؟
یک تحلیل سنتی ارزش گذاری به دنبال یک پاسخ دقیق است. می توان به راحتی صفحه گسترده ای را که مورد استفاده قرار می گیرد تصور کرد. ردیف اول درآمدهای رو به رشد را نشان می دهد. ردیف دوم سود ناخالص را نشان می دهد. پایین تر یک ردیف با سرمایه گذاری های برنامه ریزی شده خواهد بود - چند سلول حاوی جریان های نقدی منفی بزرگ. خالص جریان نقدی در ردیف پایین محاسبه می شود. در گوشه پایین سمت راست، جایی که پیشبینیهای جریان نقدی خالص به پایان میرسد، ورودی نهایی ظاهر میشود: جریان نقدی خالص در پایان دوره پیشبینی ضرب در میانگین نسبت قیمت به درآمد برای تولیدکنندگان خرد. این رقم که به عنوان ارزش پایانی شناخته می شود، نشان دهنده ارزش ادامه کسب و کار پس از آخرین سال نشان داده شده در صفحه گسترده است. سپس ارزش آبجوسازی پیشنهادی به عنوان ارزش فعلی جریان پیشبینیشده جریان نقدی خالص محاسبه میشود. تحلیل سنتی به این نتیجه می رسد که پورتلندیا در صورتی که ارزش فعلی آن مثبت باشد، فرصتی مناسب است.
این تحلیل چه اشکالی دارد؟اول، دنیای واقعی نامشخص است. هر پیش بینی یکی از بسیاری از نتایج ممکن است. دوم، تحلیلهای سنتی تمایل به ایجاد یک نتیجه مثبت در محاسبات دارند. به طور معمول، جریانهای نقدی پیشبینیشده فقط در پایان دوره پیشبینی مثبت میشوند، در این مرحله به ارزش پایانی تبدیل میشوند. این بدان معناست که ارزش فعلی خالص مثبت معمولاً فقط بر اساس یک دوره کوتاه عملیات سودآور و یک ارزش پایانی است که بزرگی آن مشکوک است. غیرمعمول نیست که مقادیر پایانی 85 درصد یا بیشتر از کل ارزش را در تجزیه و تحلیل استاندارد یک فرصت تجاری جدید به اشتراک بگذارند. از آنجایی که دستکاری ارزش پایانی بسیار آسان است، ارزش گذاری های تجاری سنتی اساساً بی انضباط و اساساً غیرقابل اعتماد هستند.(نمایشگاه "نقص در رویکردهای ارزش گذاری سنتی" را ببینید.)
نقص در رویکردهای ارزش گذاری سنتی
یک راه بهتر برای نزدیک شدن به ارزش گذاری این است که به فرصت به عنوان یک توالی از گزینه های رشد نگاه کنید. سرمایهگذاری اولیه 4 میلیون دلاری، صاحبان آبجو و سرمایهگذاران آنها را میخرد تا 12 میلیون دلار و 3 میلیون دلار سرمایهگذاری بعدی را انجام دهند. اما آنها را ملزم به انجام آن سرمایه گذاری نمی کند. اگر چشم انداز میکروبروری در دو سال آینده نامطلوب به نظر برسد، آنها می توانند از این گزینه استفاده نکنند و به سادگی کنار بروند. پس در انجام یک ارزش گذاری، سوال درستی که باید پرسید این نیست که چه بازدهی از سرمایه گذاری خود در این شرکت به دست خواهیم آورد؟اما گزینه های رشدی که با هر سرمایه گذاری متوالی در شرکت جدید ایجاد می شود چقدر ارزشمند هستند؟پاسخ به این سوال به طور طبیعی به پاسخ به سوال استراتژیک کلیدی منجر می شود: کدام استراتژی رشد بیشترین ارزش را ایجاد می کند؟
گزینه های رشد ارزش دارند زیرا آینده نامشخص است. ما نمی دانیم که پورتلندیا سقوط خواهد کرد یا تبدیل به سم آدامز بعدی خواهد شد. با خرید گزینه اولیه، سرمایه گذاران به افزایش بالقوه دسترسی پیدا می کنند و در عین حال ضررهایی را که از نتایج نامطلوب متحمل می شوند محدود می کنند. در دو سال، زمانی که آنها به نقطه تصمیم بعدی می رسند - فرصت خرید گزینه بعدی - برخی از عدم قطعیت ها برطرف می شود و آنها در موقعیت بهتری برای انتخاب سرمایه گذاری جدید خواهند بود. اگر پورتلندیا با مشکل مواجه است، ممکن است بخواهند از سرمایه گذاری بیشتر خودداری کنند. اگر شروع بسیار مناسبی داشته باشد، آنها ممکن است بخواهند سرعت بیشتری داشته باشند و سرمایه گذاری بزرگتری انجام دهند. رویکرد مبتنی بر گزینهها برای ارزشگذاری منعکسکننده واقعیت مدیریت است: هر تصمیم سرمایهگذاری که میگیرید مجموعه سرمایهگذاریهایی را که میتوانید در آینده انجام دهید تغییر میدهد.
ارزش گزینههای رشد ابتدا با تعیین ارزش کسبوکار بالغ (پس از اعمال همه گزینهها) و سپس اندازهگیری عدم قطعیت در تحقق واقعی آن ارزش محاسبه میشود. هر دو را می توان از اطلاعات بازار به دست آورد. ارزش کسبوکار بالغ میتواند بر اساس نسبتهای بازار سهام - مانند ارقام قیمت به فروش و قیمت به جریان نقدی - برای کارخانههای آبجوسازی کوچک موجود باشد. و اندازه گیری عدم قطعیت را می توان بر اساس نوسانات تاریخی ذخایر میکروآبجوسازی است. هنگامی که نوسانات را می دانید، فرمول های استاندارد قیمت گذاری گزینه را می توان برای تعیین مقادیر گزینه تطبیق داد.
همانطور که مثال پورتلندیا نشان میدهد، چارچوب گزینه رشد برای ارزشگذاری شرکتهای جدید در بازارهای تثبیتشده که قیمت سهام شرکتهای موجود معیارهایی را ارائه میدهند، به خوبی کار میکند. اما آیا این رویکرد در بازارهای جدید قابل اجرا است؟پاسخ معمولاً مثبت است، اگرچه این رویکرد بسته به اینکه آیا بازار جدید بر اساس مدلهای تجاری تثبیتشده یا بر اساس مدلهای جدید و در حال تحول عمل میکند، کمی متفاوت خواهد بود.
تحقیقات میدان کندال در والتام، ماساچوست، نمونه ای از موقعیت اول است. این شرکت اولین سازنده کامپیوترهای با پردازش انبوه موازی بود که عمومی شد. اما در حالی که محصول آن کاملاً جدید بود، مدل کسب و کار آن دقیقاً از دیگر سازندگان رایانه های بزرگ پیروی می کرد. بنابراین ارزیابی عرضه اولیه سهام کندال اسکوئر میتواند به شیوهای منظم و با استفاده از ارزشگذاری بازار آن شرکتهای مشابه انجام شود.
Netscape نمونه ای از وضعیت دیگر است. هنگامی که این اولین شرکت مرورگر وب شد که عمومی شد ، کل صنعت اینترنت در مراحل ابتدایی خود بود و مدل تجاری Netscape به سرعت و غیرقابل پیش بینی در حال تحول بود. هیچ شرکت مشابهی وجود نداشت. اما حتی اگر پیوندهای مربوط به نظم و انضباط در بازار ضعیف تر باشد ، آنها وجود نداشتند. طیف وسیعی از نتایج بالقوه Netscape را می توان با بررسی نوسانات شاخص سهام شرکتهای تازه دولتی در بخش فناوری تخمین زد.
آیا باید سیستم اطلاعاتی خود را ارتقا دهیم؟
مدیران ارشد وام های کشورهای شرقی در تلاش بودند تا تصمیم بگیرند که آیا پیشنهاد مدیر ارشد اطلاعات را برای ارتقاء عمده فناوری اطلاعات قبول می کند یا خیر. CIO استدلال می کند که یک سیستم پیشرفته ، با قابلیت های پیشرفته تصویربرداری از تصویر ، باعث می شود که کشورهای شرقی بتوانند خدمات مشتری خود را به میزان قابل توجهی بهبود بخشند و منجر به رشد قوی تر شوند. همانطور که پیشنهاد شده است ، این به روزرسانی نیاز به هزینه های بزرگ و تغییر در شیوه های عملیاتی شرکت دارد. اما طبق پیش بینی های این پیشنهاد ، هزینه های اولیه با فروش بیشتر وام مسکن در طولانی مدت بسیار پیشی می گیرد. CIO ارزش خالص فعلی به روزرسانی را 500000 دلار تخمین زده است.
در نگاه اول ، به نظر می رسد تصمیمی درباره ارتقاء فناوری اطلاعات ارتباط چندانی با بازارهای مالی ندارد. به نظر می رسد خطرات بزرگ برای شرکت منحصر به فرد است. آنها همان چیزی هستند که ما آن را ریسک خصوصی می نامیم. آیا این شرکت قادر خواهد بود سیستم را با بودجه و به موقع وارد کند؟آیا افراد آن قادر به تغییر شیوه تجارت هستند؟آیا واقعاً قابلیت های پردازش تصویر واقعاً در نحوه درک مشتریان خدمات خود تفاوت ایجاد می کند؟در حقیقت ، با این حال ، تیم مدیریت ایالت های شرقی دریافتند که نظم و انضباط در بازار می تواند در ساختار و ارزیابی تصمیم آنها کمک کند.
پیشرفت در یک سیستم اطلاعاتی ، مانند هرگونه پیشرفت در زیرساخت های تجاری ، با فراهم کردن بستری برای به روزرسانی ها و پسوندهای آینده ، گزینه هایی را ایجاد می کند. با داشتن قابلیت های بهتر پردازش اطلاعات ، کشورهای شرقی گزینه های رشد جدید و گزینه های جدید عملیاتی را به دست می آورند. به عنوان مثال ، این می تواند بسته های وام مسکن خود را به نیازهای مشتریان اختصاص دهد و فرصت هایی را برای افزایش بیشتر تقاضا فراهم کند. و این در موقعیتی خواهد بود که با تحویل کارآمدتر استخرهای وام به بازارهای مالی ، هزینه های خود را کاهش دهد.
هنگامی که مدیران از نظر گزینه ها شروع به فکر کردن کردند ، آنها دیدند که سرمایه گذاری در یک سیستم به روز شده باید به عنوان یک هزینه جلو و نه به عنوان یک سری سرمایه گذاری در مراحل انجام شود. نتیجه گیری هر مرحله مجموعه جدیدی از گزینه ها را برای ادامه ، تجدید نظر یا کنار گذاشتن ابتکار ارائه می دهد.
برای اینکه بتوانند صریحاً همه گزینه ها را ارزیابی کنند ، مدیران به روزرسانی پیشنهادی را به سه مرحله ساختند. مرحله اولیه شامل یک پروژه آزمایشی بود که در یک منطقه انجام شد. این پروژه آزمایشی مدیریت را نشان می دهد که آیا فناوری جدید می تواند توسط شرکت با موفقیت اجرا شود یا خیر. به عبارت دیگر ، بسیاری از خطرات خصوصی را برطرف می کند. در این مرحله ، ریسک در این پروژه نه تحت تأثیر ریسک خصوصی بلکه با ریسک با قیمت بازار قرار می گیرد-در این حالت ، این ریسک که نرخ بهره ممکن است به سطحی برسد که باعث کاهش تقاضای وام مسکن شود. اندازه آن ریسک به نوسانات نرخ بهره وابسته است ، که می تواند با استفاده از شاخصی از اوراق بهادار نرخ بهره متناسب با بازتاب سررسیدها و ویژگی های وام های کشورهای شرقی فروخته شده ، به روش منضبط اندازه گیری شود.
اگر خلبان موفق بود و ریسک نرخ بهره در محدوده قابل قبول بود ، این شرکت به مرحله دو حرکت می کرد: از فناوری در سمت خرده فروشی تجارت استفاده می کرد. در پایان آن مرحله ، تصمیم منضبط در مورد ریسک دوباره قبل از انجام سرمایه گذاری نهایی گرفته می شود تا سیستم به روز شده را به بقیه شرکت بپردازد. نتیجه گیری موفقیت آمیز مرحله سوم ، به نوبه خود ، گزینه های جدیدی را برای شرکت باز می کند. به عنوان مثال ، کشورهای شرقی این گزینه را دارند که سرمایه گذاری دیگری را در سیستم هایی انجام دهند که می توانند وام های سفارشی ایجاد کنند. این گزینه می تواند به روشی مشابه با نظم و انضباط ارزیابی شود.
با استفاده از ابزارهای سنتی ارزیابی و فرض اینکه هر سه مرحله از سرمایه گذاری لزوماً تکمیل می شود ، CIO ارزش خالص فعلی به روزرسانی تصویربرداری را با 500000 دلار تخمین زده بود. مدیران ارشد سپس پیش بینی های بیش از حد خوش بینانه CIO را اصلاح کردند و به NPV 380،000 دلار منفی رسیدند - به طور واضح نشان می دهد که این پروژه ارزش پیگیری ندارد.
اما تغییر در انتخاب گزینه برای گزینه ها منجر به پاسخ بسیار متفاوتی شد. هنگامی که ارزش گزینه های ذاتی در پروژه در نظر گرفته شد ، NPV این سرمایه گذاری به 2. 1 میلیون دلار رسید. بیشتر این افزایش از دو منبع حاصل شده است: ارزش توانایی کاهش ریسک نزولی (با توقف سرمایه گذاری بیشتر در پایان هر مرحله) و ارزش پتانسیل برای افزایش صعودی قوی (اگر این فناوری کار کند و نرخ بهرهکاهش یافته است). این شرکت پروژه آزمایشی را راه اندازی کرد.
علاوه بر تغییر نتیجه این تصمیم خاص ، رویکرد گزینه های واقعی اساساً شیوه فکر مدیریت در مورد فناوری اطلاعات را تغییر داد. کشورهای شرقی ، مانند بسیاری از شرکت ها ، در گذشته با سرمایه گذاری در فناوری اطلاعات تلاش کرده بودند. این امر نتوانسته است سرمایه گذاری های پیشنهادی را به اهداف تجاری گره بزند ، و در نتیجه تصمیمات برای خرج کردن مبلغ زیادی پول - یا بر اساس احساسات ، کاریزما یا فرسودگی محكم گرفته نشده است. این شرکت با بیان صریح گزینه های واقعی ایجاد شده توسط یک سرمایه گذاری IT ، قادر به انتقال از ذهنی به تجزیه و تحلیل عینی ، از ناعادلانه به تفکر نظم و انضباط بود. این می تواند هر مرحله از یک سرمایه گذاری بالقوه را بر اساس این که آیا اهداف تجاری شرکت را بیشتر می کند و در شرایط واقعی بازار پرداخت می کند ، ارزیابی کند. معیارهای مربوط به هر تصمیم سرمایه گذاری پی در پی واضح بود ، و به مدیران یک فرایند بررسی منطقی ارائه می داد.
استراتژی تجدید نظر
سه موردی که ما به آنها نگاه کرده ایم ، کاربرد گسترده ای از رویکردهای انضباطی و واقعی را نشان می دهد. شرکت ها به طور معمول باید دقیقاً همانطور که شیکاگو سویا انجام داد ، باید در مورد ظرفیت انتخاب سختی کنند. آنها می توانند با شناسایی و ارزیابی گزینه های عملیاتی خود تصمیمات خود را نظم دهند. شرکت ها به طور معمول باید ارزش یک تجارت یا محصول جدید را تخمین بزنند ، دقیقاً همانطور که پورتلندیا آل انجام داد. آنها می توانند با تمرکز بر ارزش گزینه های رشد خود ، تصمیمات خود را نظم دهند. و شرکت ها به طور معمول باید تصمیمات سختی را در مورد سرمایه گذاری های زیرساختی بگیرند ، دقیقاً همانطور که وام های کشورهای شرقی انجام دادند. آنها می توانند با نگاهی به گزینه های ایجاد شده در هر مرحله از سرمایه گذاری آینده نگر ، تصمیمات خود را نظم دهند. هیچ تصمیم سرمایه گذاری شرکت کاملاً از بازارهای مالی جدا نشده است.
این بدان معنا نیست که هر تصمیمی را می توان با نظم و انضباط در بازار کاملاً روشن کرد. و همچنین این بدان معنا نیست که دستیابی به نظم و انضباط آسان است. از آنجا که گزینه های واقعی پیچیده هستند و به طور کلی شامل ریسک خصوصی و همچنین قیمت بازار هستند ، معمولاً ارزش آنها را نمی توان دقیقاً به عنوان گزینه های مالی اندازه گیری کرد. دانستن محدودیت های رویکردهای واقعی بخش مهمی از استفاده موفقیت آمیز از رویکرد است.(درج "محدودیت های نظم و انضباط" را ببینید.)
محدودیت های نظم و انضباط
ابزارهایی برای گزینه های ارزش گذاری فقط حدود 30 سال وجود داشته اند و مفهوم گزینه های واقعی هنوز جدیدتر است. بنابراین جای تعجب ندارد که تعیین ارزش گزینه های واقعی همچنان یک علم غیرقابل توصیف است. استفاده از نظم و انضباط در بازار محدودیت های خود را دارد که باید در تصمیم گیری با دقت در نظر گرفته شود.
خطر مدل
پس از نوشتن یک قرارداد گزینه مالی ، یا پس از شناسایی گزینه واقعی ، باید یک مدل ارزیابی ایجاد شود. اما گاهی اوقات اطلاعات عینی کافی در بازارهای مالی وجود ندارد تا ریاضیات مدل را به درستی بدست آورید. تفاوت بین پاسخ های مدل و پاسخ های صحیح تئوری نشان دهنده خطر مدل است. برای قراردادهای مالی ساده یا کوتاه مدت ، ریسک مدل کمی وجود خواهد داشت. اما برای گزینه های پیچیده و قراردادهای طولانی مدت ، این مدل ممکن است کاملاً دور از نحوه نتیجه گیری حوادث باشد. در نتیجه ، این شرکت خطر بیشتری را نسبت به آنچه پیش بینی می کرد تحمل خواهد کرد. از آنجا که معامله گران و مدیران با گزینه ها با تجربه تر می شوند ، آنها بهتر می توانند پیش بینی کنند و خطاهای مدل سازی را فراهم می کنند. در این میان ، مدیران باید از ریسک مدل آگاه باشند و هنگام استفاده از خروجی های مدل ، آن را در نظر بگیرند.
پروکسی های ناقص
بیایید بگوییم که شما می خواهید یک قرارداد را بر اساس قیمت گاز طبیعی در سنت لوئیس در ماه دسامبر بنویسید ، اما تنها آینده گاز طبیعی که در حال حاضر معامله می شود بر اساس تحویل در نیویورک است. اگر قیمت بنزین در ماه دسامبر در سنت لوئیس متفاوت از آنچه در نیویورک است متفاوت است ، شما یک پروکسی ناقص دارید. چقدر پروکسی ناقص است و برای تجارت شما چقدر مهم است ، شدت تأثیر را تعیین می کند. اگر این تأثیر نوید بخش بزرگ باشد ، ممکن است یک بانک سرمایه گذاری یا یک فروشنده کالا برای ایجاد یک قرارداد مناسب برای شما فراهم شود.
کمبود قیمت قابل مشاهده
گاهی اوقات، داده های قیمت به همان سرعتی که برای تصمیم گیری استراتژیک نیاز دارید، از بازار در دسترس نیست. به عنوان مثال، اوراق بهادار مربوطه ممکن است زیاد مورد معامله قرار نگیرند، یا ممکن است گزارش معاملات به تأخیر بیفتد. بدون دادههای سخت، ممکن است لازم باشد هنگام تصمیمگیری در مورد خرید، فروش یا اعمال یک گزینه، به حدسهای آموزشدیده در مورد تغییرات قیمت تکیه کنید. حدس زدن این احتمال را افزایش می دهد که شما ارزش کامل یک گزینه را متوجه نشوید. انتشار سریع سیستم های تجارت الکترونیکی با تسریع در انتشار داده های قیمت، این مشکل را کاهش می دهد.
کمبود نقدینگی
داراییهای واقعی و سهامی که به صورت نازک معامله میشوند، یک مشکل مشترک دارند: کمبود نقدینگی. حجم معاملات آنقدر کم است که هر معامله قابل توجهی می تواند قیمت را تغییر دهد. به عنوان مثال، اگر تصمیم به استفاده از اختیاری برای رها کردن دارایی دارید، قصد شما برای فروش می تواند قیمت دارایی را بیشتر کاهش دهد. باز هم، شما ارزش کامل گزینه را همانطور که مدل شده دریافت نمی کنید. معامله گران در بازارهای مالی تکنیک های معاملاتی مختلفی را برای کاهش انحرافات ناشی از کمبود نقدینگی اتخاذ کرده اند و برخی از آنها می توانند توسط استفاده کنندگان از گزینه های واقعی استفاده کنند.
ریسک خصوصی
ارزش بسیاری از گزینه های واقعی به شدت تحت تأثیر ریسک خصوصی است - ریسکی که مختص یک شرکت است. ریسک خصوصی اشکال مختلفی دارد، از احتمال شکست یک کمپین تبلیغاتی گرفته تا اینکه کارکنان یک شرکت فاقد مهارت های لازم برای اجرای یک ابتکار خاص باشند. از آنجایی که مدیران به فکر کردن در مورد ریسک خصوصی عادت دارند، هنگام تصمیم گیری استراتژیک، تمایل زیادی به آن دارند. مدل های آنها را تحت الشعاع قرار می دهد. یک رویکرد بهتر این است که فقط مهمترین منابع ریسک خصوصی را در نظر بگیرید و اطمینان حاصل کنید که آنها با منابع کلیدی ریسک قیمت بازار در تعادل هستند.
به دلیل این محدودیتها، پاسخهای واقعی که از رویکرد گزینههای واقعی به ارزشگذاری دریافت میکنید، میتوانند از بهترین پاسخهای نظری متفاوت باشند. با این حال، ما میتوانیم استدلال کنیم که حتی با وجود این تحریفها، رویکرد گزینههای واقعی به تصمیمهای بهتری نسبت به رویکردهای سنتی منجر میشود. علاوه بر این، مرز رویکرد گزینه های واقعی به سرعت در حال پیشرفت است. مدلها پیچیدهتر میشوند و اطلاعات بازارها قویتر میشوند. محدودیت ها نیز به نوبه خود کمتر رشد می کنند.
خبر خوب این است که سرعت سریع نوآوری مالی به گسترش کاربرد و قابلیت اطمینان تفکر گزینه های واقعی ادامه خواهد داد. ابزارها و مدلهای ارزشگذاری اختیار معامله دائماً در حال بهبود هستند و انواع ریسکهای اضافی دائماً به اوراق بهادار تبدیل میشوند. بسیاری از ریسکهایی که زمانی باید به عنوان ریسکهای خصوصی در نظر گرفته میشدند به ریسکهای قیمت بازار تبدیل شدهاند. به عنوان مثال، معرفی اخیر اوراق قرضه فاجعه آمیز به شرکت ها معیاری عینی برای ارزیابی میزان سرمایه گذاری برای کاهش خطر زلزله، چه از طریق مقاوم سازی ساختمان و چه با خرید بیمه، می دهد. و ایجاد بازار تجاری برای انتشار دی اکسید گوگرد به تولیدکنندگان و شرکت های انرژی این امکان را داده است که به طور سیستماتیک در مورد اقتصادی ترین راه برای کاهش آلودگی فکر کنند.
پس چرا شرکتهای بیشتری رویکرد گزینههای واقعی را برای تصمیمگیری استراتژیک اتخاذ نکردهاند؟ما معتقدیم که این رویکرد به کندی در دنیای تجارت گسترش یافته است زیرا بیشتر بحث در مورد آن بر روی معادلات و مدل های مخفی متمرکز شده است. پیچیدگی ابزارها قدرت ایده زیربنایی را پنهان کرده است. ما معتقدیم ارزش واقعی گزینه های واقعی نه در خروجی های بلک شولز یا سایر فرمول ها، بلکه در تغییر شکل تفکر مدیران در مورد سرمایه گذاری استراتژیک است. با ارائه بینش عینی نسبت به عدم اطمینان موجود در همه بازارها، رویکرد گزینه های واقعی مدیران را قادر می سازد شفاف تر و واقع بینانه تر در مورد تصمیمات استراتژی پیچیده و مخاطره آمیز فکر کنند. این استراتژی و ارزش سهامداران را با هم هماهنگ می کند.