بله اقتصاد ایران رنج می برد-اما همه چیز در مورد ایالات متحده نیست.

  • 2021-09-3

Iranian President Hassan Rouhani addresses the Innovation and Industry Forum during an official visit in Bern, Switzerland, July 2018.

حسن روحانی رییس جمهوری ایران در ماه جولای 2018 در یک دیدار رسمی در برن سوییس به مجمع ابداعات و صنعت می پردازد.

واحد پول ایران یعنی ریال در شش ماه گذشته دو سوم ارزش خود را از دست داده است که بیشتر این ارزش پس از خروج رسمی ایالات متحده از توافق هسته ای در ماه مه است. در واشنگتن سقوط ریال به طور گسترده ای به عنوان یک نتیجه از تحریم های ایالات متحده و نشانه ای از فروپاشی اقتصادی است که می تواند رژیم ایران را پایین بیاورد. اگرچه ادعای اول به طور کلی درست است اما اغراق شده است و ادعای دوم بر اساس فرضیات نادرست است.

گرچه دونالد ترامپ به اقتصاد ایران لطمه زده است اما عمق غیرمنتظره کاهش ریال کمتر مدیون سیاست ایالات متحده است تا ضعف تصمیمگیری در تهران و ضعفهای ساختاری در اقتصاد ایران. درک صحیح از عواملی که بحران را عمیق تر می کند نشان می دهد که سختی های حاد کشور ممکن است با سازگاری ایران با شرایط جدید کاهش یابد یا از بین برود. بازار ارز ایران باید با شرایط خاص خود درک شود تا از اشتباه رایج در برابر کردن سقوط ریال در بازار رایگان با فروپاشی اقتصادی و افزایش فقر و افزایش اعتراضاتی که می تواند رژیم را تضعیف کند جلوگیری شود.

مغلوب ساختن پیشی جستن باعث بحران?

در ماههای پس از ژانویه 2016 که برجام عملی شد خوشبینی در تهران قابل لمس بود. مدیران اروپایی هتل های پنج ستاره را در جستجوی فرصت های سرمایه گذاری پر کردند و خدمات تاکسی فرودگاه ناوگان خود را ارتقا دادند تا مشتریان خارجی خود را بهتر کنند. در طول سال مالی 17-2016 ایران (مارس 2016 تا مارس 2017) اقتصاد ایران 12.5 درصد رشد کرد حتی اگر تحریم های ایالات متحده همچنان ادامه داشته باشد.

اما تا اواسط سال 2017 مشخص شد که برجام اینگونه است."در مورد حمایت از زندگی"و اینکه ایران در مورد این توافق مذاکره مجدد نخواهد کرد. شبح تحریم ها باد را از بادبان های اقتصاد خارج کرد. حتی قبل از اینکه ترامپ اعلام کند که برجام را ترک خواهد کرد مدیران غربی شروع به بستن چمدان های خود کردند. برای شرکت های بزرگ بین المللی خطر از دست دادن دسترسی به بازارهای ایالات متحده بسیار بیشتر از سود نامشخص در ایران است. تشکیل ناخالص سرمایه ثابت کاهش یافت, رشد تولید ناخالص داخلی کند, تولید تولید کاهش یافته است, و بخش های دیگر ثابت ماند. استثنا تولید نفت بود که در سه ماهه گذشته افزایش یافت زیرا خریداران عجله کردند تا محموله های قبلی خود را از نفت ایران قبل از ایالات متحده دریافت کنند. تحریم ها در ماه نوامبر به بخش نفت ضربه زد.

در حالی که یک شوک اقتصادی منفی از اعمال مجدد تحریم های ایالات متحده اجتناب ناپذیر بود چندین اشتباه سیاسی بحران را تشدید کرد. واضح ترین این تصمیم برای ثابت نگه داشتن نرخ ارز در شش سال گذشته از سال 2012 تا 2018 بود که در این مدت قیمت های ایران نسبت به شرکای تجاری خود تقریبا دو برابر شد. این امر منجر به افزایش 100 درصدی ارزش پول ایران شد که به صادرات غیرنفتی و اشتغال لطمه زد. ارزشگذاری بیش از حد در اقتصادهای صادرکننده نفت مانند اقتصاد ایران طبیعی است. معمولا تصحیح نرخ ارز به نفع صادرکنندگان مانند تحریم ها در سال 2012 (زمانی که ریال 200 درصد کاهش یافت) و همانطور که اکنون دوباره انجام می شود به یک شوک خارجی نیاز دارد.

دولت ایران با به حداقل رساندن علنی تهدید تحریم ها و تاثیرشان بر ریال مرتکب اشتباه دوم شد. مقامات به جای اینکه به سرمایهگذاران اطمینان دهند که دولت از این مشکل مطلع است و برنامههایی برای مقابله با پیامدهای اقتصادی دارد اجرای ریال را حبابی نامیدند که توسط شخصیتهای سایه دار در داخل و خارج از ایران مهندسی شده بود و به مازاد تجاری و ذخایر ارزی فراوان ایران اشاره کردند. این تضمین ها برای ایرانیانی که پس انداز خود را در بحران سال 2012 از دست داده بودند و انکار دولت با کاهش 200 درصدی همراه بود توخالی بود. ایرانیان ثروتمند و طبقه متوسط با تبدیل داراییهای ریالی خود به ارزهای خارجی و طلا واکنش نشان دادند و برخی برای محافظت از پساندازشان و برخی دیگر برای خارج کردن داراییهایشان از کشور.

بانک مرکزی ایران با تحویل "کیسههای دلار" (توصیف روحانی) به صرافیها یا صرافیهای دارای مجوز به این پرواز از ریال کمک کرد . دولت این را به عنوان تلاشی برای اطمینان دادن به سرمایه گذاران توضیح داد که ریال پایدار است و یک ارز قابل تبدیل باقی مانده است. اما منطقی نبود که دولت ذخایر کمیاب خود را بفروشد و سرمایه گذاران با استفاده از اشتباه دولت تمام طلا و ارز ارزی را که بانک مرکزی عرضه می کرد خریداری کردند.

در اپریل 2018 دولت روحانی ارزش ریال را 42000 دلار تعیین کرد که تنها ده درصد کاهش ارزش داشت وبازار ارز خارجی را تعطیل کنیددر مجموع, وادار کردن معامله گران به بازار سیاه. این نیز یک اشتباه بود. جالب اینجاست که تحریم های ایالات متحده تا اوت 2018 رسما اجرا نشد و برای چندین ماه این دولت خود ایران بود که تجارت خارجی این کشور را مختل کرده بود.

بحران ارز باعث فروپاشی اقتصادی و فقر گسترده?

شوک های منفی اقتصادی خارجی در کشورهای در حال توسعه غیر معمول نیست. معمولا با یک بحران ارزی شروع می شود و سپس به بقیه اقتصاد گسترش می یابد. مکانیک این انتقال در ایران کاملا متفاوت است, جایی که, به لطف نفت, دولت سود اصلی ارز خارجی است, از در کشورهایی مانند ارژانتین و ترکیه, جایی که این مورد نیست.

به عنوان مثال در ترکیه و ارمنستان بانکهای خصوصی بدهیهای زیادی را به وام دهندگان خارجی بدهکار هستند. پس از یک شوک, این بدهی به سرعت تبدیل به گران تر به خدمات و بازپرداخت. برای جلوگیری از شکست بانک, دولت را افزایش می دهد نرخ بهره, که لطمه می زند خروجی, و یا گسترش اعتبار به بانک ها, باعث تورم.

جالب اینجاست که برخلاف ترکیه و بحران ارزی ایران ممکن است به سیستم بانکی این کشور کمک کند. این به این دلیل نیست که بانکهای ایرانی سالمتر هستند—برعکس سالهاست که ورشکسته هستند—بلکه به این دلیل است که بدهیهای کلانشان به ریال میرسد و تورم میتواند این بدهیها را از بین ببرد. بانک ها از سقوط قیمت املاک و مستغلات ایران پنج سال پیش رنج می بردند. اما کاهش ارزش تعیین کرده است خاموش تورم بسیار سریع, به احتمال زیاد به پیش افتادن از 50 درصد در این سال, که ارزش املاک و مستغلات و دارایی های دیگر که بانک ها خود را افزایش می دهد.

به طور مشابه کاهش ارزش در ایران متفاوت از کاهش در یک کشور معمولی است. دولت ایران می تواند ارزی را که از نفت دریافت می کند برای یارانه دادن به بخش های خاص یا گروه های جمعیتی اختصاص دهد. در ترکیه و ترکیه دولت یک خریدار خالص ارز خارجی است بنابراین نمی تواند این کار را انجام دهد. به همین دلیل است که صحبت از نرخ ارز در ایران همانطور که به طور معمول انجام می شود گمراه کننده است. در حال حاضر ایران دارای سه نرخ ارز متفاوت است. اول نرخ بازار نسبتا نازک است که به گفته یک مقام بانک مرکزی تنها سه درصد از ارزهای معامله شده را تشکیل می دهد. هفته گذشته این نرخ به ازای هر دلار حدود 140000 ریال معلق بود. دوم بازاری است که صادرکنندگان و واردکنندگان دارای مجوز تجارت می کنند. نرخ در این بازار در هفته های اخیر حدود 90000 ریال به ازای هر دلار بوده است. سرانجام دولت به اندازه نیمی از عایدی ارزی خود را با نرخ بسیار پایینتر 42000 ریال به ازای هر دلار میفروشد تا ملزومات اولیه خانگی و کالاهای مورد نیاز تولیدات صنعتی را وارد کند.

به دلیل این نرخ ارز متعدد, کاهش ارزش می کند تمام بخش های تاثیر نمی گذارد به همان اندازه. در حالی که از مارس 2018 نرخ ارز در بازار بیش از 60 درصد کاهش یافته است شاخص قیمت مصرف کننده تنها 16 درصد افزایش یافته است. از این رو اندازهگیری میزان افت استانداردهای زندگی تا کاهش ارزش بازار ریال گمراهکننده است.

نرخ فقر در ایران به طور کلی با استانداردهای بین المللی پایین است—طبق یک مطالعه بانک جهانی کمتر از ده درصد. حدود هشت میلیون ایرانی از دو سازمان بهزیستی کمک هزینه دریافت می کنند و حدود 50 میلیون نفر ماهانه نقل و انتقالات نقدی به ارزش حدود 100 دلار در ماه برای یک خانواده چهار نفره (به دلار برابری قدرت خرید) دریافت می کنند. انتقال پول نقدبرنامهدر سال 2010 توسط محمود احمدی نژاد تاسیس شد و کمک زیادی به ایرانیان فقیر و طبقه متوسط برای مقابله با بحران در سال 2012 کرد.

سیاست روحانی این است که این برنامه را تقویت کند و اجازه دهد ارزش نقل و انتقالات ماهانه از سال 2012 حدود سه چهارم کاهش یابد و اساسا انتقال از موسسات رفاهی که یکی از موسسات خیریه مذهبی است جایگزین شود. ترتیب جدید طبقه متوسط پایین را تغییر می دهد که تحت حمایت رسمی قرار نمی گیرد. خشم این گروه در طول نمایش داده شداعتراضاتی که مناطق کوچکتر شهری را در بر گرفته استایران در ژانویه گذشته

اینده در تعادل

از سرگیری تحریم های ایالات متحده ضربه شدیدی به اقتصاد ایران وارد کرده است اما این را نمی توان با میزان کاهش ارزش پول ایران اندازه گیری کرد. اتفاقی که برای اقتصاد ایران میافتد تا حد زیادی به این بستگی دارد که اشتغال و عواید واقعی چگونه به کاهش ارزش پاسخ میدهند. حتی پس از, چگونه مردم ایران به مشکلات اقتصادی پاسخ خواهد ناشناخته بیشتر باقی مانده است: ایرانیان از رهبران خود را به در خواست ایالات متحده, به عنوان دولت مغلوب ساختن پیشی جستن امیدوار, و یا خواهد داد تا در سیاست های انتخاباتی و روابط با سایر نقاط جهان, به عنوان امید تندرو ایران? r

دولت ایران به وخامت اوضاع اقتصادی با برنامههایی پاسخ داده است که از بدترین عواقب تحریمها محافظت بیشتری میکنند. اما مشکل اقتصادی بزرگتر همچنان بیکاری بالای جوانان است. یک سوم مردان و نیمی از زنان زیر 30 سال با مدرک دانشگاهی بیکار هستند. ریال ارزانتر میتواند با افزایش تقاضا برای صادرات غیرنفتی ایران به ایجاد شغل کمک کند. اما ایجاد شغل محدودیتی دارد تا زمانی که تحریم های مالی ایالات متحده دسترسی ایران به بانکداری جهانی را مسدود کند. ایران اکنون به اتحادیه اروپا و چین و روسیه وابسته است تا به بازارهای جهانی دسترسی داشته باشند زیرا این قدرت ها تلاش می کنند تا باقیمانده توافق هسته ای را که طرفین هستند نجات دهند. اینکه این قدرتها میتوانند راه نجات برای اقتصاد ایران باز کنند یک سوال باز است.

در سال 2012 که بحران مشابهی کشور را فرا گرفت ایرانیان دولت احمدی نژاد را به خاطر بی کفایتی و موضع خصمانه اش نسبت به غرب سرزنش کردند. همچنان امیدوار بودند که با انتخاب یک دولت معتدل تر بتوانند چهار دهه انزوا را معکوس کنند. میلیون ها ایرانی در دو انتخابات ریاست جمهوری اخیر برای جهانی سازی و عادی سازی روابط با غرب رای دادند. اگر نتیجه این امیدها چیزی جز سختی و خیانت به نظر نرسد احتمال این وجود دارد که ایرانیان به قویترین صداهای کشورشان توجه کنند—کسانی که خواستار تسلیم غرب و چرخش به سمت شرق هستند.

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.